تو این اوضاع آشفته چقدر این عکس ها شادم کرد و حال و هوامو عوض کرد.

این‌ها نقاشی‌های محمدامین دوست داشتنیم هستند. نمی‌دونید چه حالی داشتم وقتی این‌ها رو کشید و گفت به من هدیه می‌ده تا همیشه یادش باشم. الهی قربونش برم.

 بعد از کشیدن نقاشی اول، از این دختره‌ی خنگ پرسید:

- این چیه کشیده ام؟!

- اوووووووووم! این یه درخته که روی نوک کوه کشیدی؟!

- نههههههههه! این یه شمعه! یه شمع برات کشیده‌ام!

 

 

 

پی نوشت: یاد داستان شازده کوچولو افتادم!